بیوگرافی شهید حسین بادپا

حسین بادپا به تاریخ ۱۵ اردیبهشت سال ۱۳۴۸ و در خانواده ای مذهبی اهل شهر رفسنجان از توابع استان کرمان به دنیا آمد، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شهر محل تولدش سپری کرد اما تقارن سنین نوجوانی او با دوران دفاع مقدس باعث شده بود تمام فکر و خیال حسین مشغول اعزام به جبهه باشد.

اشتیاق حاج حسین به حضور در جبهه ها بالاخره نتیجه داد و او به محض ورود به ۱۵ سالگی عازم جبهه های نبرد با نیروهای بعثی شد، حسین بادپا از آن به بعد مدت ۴ سال تمام را در جبهه ها گذراند و در این مدت به عنوان مسئول محور شناسایی و در مقاطعی هم در مقام فرمانده گروهان یا معاون گردان انجام وظیفه کرد.

حاج حسین بادپا

شهید مدافع حرم، حاج حسین بادپا

حسین باد پا از افراد بسیار زحمتکش و مخلص لشکر ۴۱ ثارالله بود که بارها مجروح شد و در نهایت با از دست دادن یکی از چشمانش به عنوان جانباز ۷۰ درصد دفاع مقدس شناخته شد ولی با این وجود پس از جنگ هم از پا ننشست و در ماموریت‌های جنوب‌شرق لشکر ۴۱ ثارالله در مبارزه با عناصر ضد انقلاب و اشرار در سال ۷۰ پیشتاز نبرد بود.

شهید بادپا خدمات زیادی را در عملیات های لشکر ۴۱ ثارالله در سال های ۷۱ تا ۷۳ درگردان زرهی تقدیم انقلاب کرد و حتی پس از بازنشستگی در سال ۱۳۸۳ هم، با راه اندازی دفتر خدمات درمانی روستایی منشا خدمت به روستاییان و مردم محروم بود و هیچ گاه ارتباط خود با بسیج و سپاه را قطع و حتی کمرنگ نکرد.

سردار شهید حسین بادپا

سردار قاسم سلیمانی و سردار شهید حسین بادپا

با آغاز درگیری های بین نیروهای مقاومت و تکفیری ها در سوریه حاج حسین هم به عنوان نیروی مستشاری و به صورت داوطلبانه عازم شامات شد اما به خاطر روحیه ای که داشت هیچگاه از درگیری ها فاصله نگرفت و در این مسیر بارها هم با مجروحیت به ایران بازگشت اما هر بار بدون این که منتظر بهبودی کامل بماند به سوریه برگشت تا کار ناتمامش را تمام کند.

فرزند شهید حسین بادپا

شهید حسین بادپا در کنار فرزندش احسان

سردار شهید حسین بادپا بالاخره مزد سال ها رزمندگی و ایثارگری را در سوریه و از عمه سادات گرفت و در اولین روز اردیبهشت ماه سال ۹۴ به همراه همرزم خود شهید هادی کجباف در عملیاتی در منطقه بصری الحریر استان درعا سوریه به شهادت رسید، از این شهید بزرگوار سه فرزند به یادگار مانده است.

 

مطالب مرتبط

۶ دیدگاه‌

  1. در خصوص جمع آوری ونشر زندگینامه شهدا
    فقط در یک جمله اجرتان با مادر ، و عشقم حضرت زهرا سلام الله علیها

  2. ح گفت:

    چه میکنید که ایطور وصل میشوید

  3. علی گفت:

    خوشا به حال شهدا
    خوش بحال شهدا

    بدا به حال ما جاماندگان از قافله سهدا

  4. Faezeh گفت:

    هنوز پیکرشون برنگشته..

  5. گمنام گفت:

    شهید محمد حسین یوسف الهی در دفاع مقدس به ایشون گفته تو شهید نمیشی.و همینطور هم شد. اما ایشون اینقدر درب خانه را کوبید،تا بالاخره جواب گرفت و به یاران کربلایی پیوست. خوش به حالت حاج حسین. دعا کن منم بیام اونور.با شهادت. میدونی کی هستم نیاز به معرفی نیست.

پاسخ دادن به علی لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

معادله امنیتی *